
روایت یک دختر عاشق فوتبال که بهناچار کمکمربی شد
عاشق فوتبال است و هرجا توپی ببیند، ناخودآگاه به سمتش میدود. در دوران تحصیل در مقطع متوسطه، با تیم مدرسه، مقام اول تا سوم مدارس آموزشوپرورش مشهد را به دست آوردند و در لیگ دسته سه مشهد، سه سال مقام اول استان را کسب کردند.
ریحانه کریمی قدوسی بیستسال دارد و تصمیمش را گرفته است تا در مسیر ورزشی پیشرفت کند. این دختر ساکن محله سیدی در تیمهای سرخس، فولاد مشهد و سه سالی را هم در یکی از آکادمیها، فوتبال بازی کرده است، اما بهدلیل شکستگی استخوان ساق پا نتوانسته با این آکادمی ادامه بدهد. علاقه زیادی به مربیگری دارد و اینروزها به عنوان دستیار مربی مشغول کار است. دوست دارد هرچه را خودش با تجربه آموخته است، به بقیه یاد بدهد.
او در این سالها استعدادهای بسیاری در دختران دیده است و دوست دارد آنها را شکوفا کند؛ استعدادهایی که در مناطق حاشیه شهر زیادند و برخی از آنها بهدلیل کمبود امکانات ورزشی آنطورکه باید، کشف نمیشوند.
عاشق فوتبال؛ چه سالنی چه چمنی
دلش نمیخواهد دختران مستعد، دیر دنبال علاقهشان بروند و حسرت به دل بمانند. میگوید: به خودم که نگاه میکنم، میبینم در این سالها کسی تشویقم نکرد؛ چون دختر بودم، برایشان باورپذیر نبود عاشق فوتبال باشم.
اما ریحانه کریمی عاشق فوتبال بوده و هست. فرقی نمیکند که داخل زمین سرپوشیده باشد و اسمش فوتسال باشد یا در زمین چمن باشد و بگویند فوتبال بازی میکند. خاطراتش را که مرور میکند، نمیداند علاقهاش به فوتبال از کجا و چطور شروع شده است. در خانواده نه پدرش و نه هیچکدام از اطرافیانش علاقهمند به فوتبال نیستند.
این دختر جوان فوتبالیست اینطور ادامه میدهد: کلاس سوم دبستان بودم که عضو تیم مدرسهمان شدم. قبل از آن هم خودم با توپی که داشتم در محیط خانه تمرین میکردم. در آن سالهایی که تحصیل میکردم، عضو ثابت تیم مدرسهمان بودم و مقامهای مختلف تیمی را به دست آوردیم.
او با تیم والیبال و بسکتبال مدرسهشان هم به مقام دست یافته، اما علاقهاش به فوتبال بیشتر بوده است. بالاخره به پدر و مادر از این علاقه میگوید و در ابتدا با مخالفتهایی مواجه میشود. اما درنهایت، در حد توانشان کمکش میکنند تا بتواند به خواستهاش برسد.
روزهای سخت خانهنشینی
رسیدن بهچهارده سالگی برایش خاطرهای بهیادماندنی شده است؛ چون همزمان با ورود به این سن بهطور حرفهای فوتبال را شروع کرده است و در لیگ دسته سه نوجوانان و بعد هم جوانان انتخاب شده است؛ «فوتبال هیجان خاصی دارد. هنگامیکه داخل زمین قرار میگیرم، هیچ هدفی جز برندهشدن ندارم. همه تلاشم را میکنم تا تیمی که در آن بازی میکنم، بهترین نتیجه را بگیرد.»
ریحانه بههمراه آکادمی نامجو سهسال مقام اول استان (لیگ دسته سه) را به دست آورد، اما آسیبدیدگی سد راهش شد؛ «سال ۱۴۰۱ بود که در بازی از سه قسمت ساق پایم شکست. بعداز اینکه پزشک معالجم گفت نمیتوانم دیگر فوتبال بازی کنم تا مدتی افسرده شده بودم.
من که هر روز در زمین تمرین میکردم، حالا باید مینشستم و با پای شکسته به بازی دیگر دوستانم نگاه میکردم. روزهای سختی بود؛ فیزیوتراپی و حرکت درمانی انجام میدادم تا بتوانم دوباره روی پاهایم بایستم. آن روزها همه حسرتم این بود که بهترین روزهایی را که میتوانستم در فوتبال داشته باشم، از دست دادهام.»
قصد ادامه تحصیل در رشته طراحی دوخت را ندارم و میخواهم در دانشگاه، رشته تربیت بدنی بخوانم
او معتقد است در فوتبال به آنچه حقش بوده، نرسیده و آنطورکه باید دیده نشده است. یکی از دلایلش را همین آسیبدیدگی میداند. اما امیدوار است بتواند بهعنوان مربی یا دستیار مربی راهش را در این زمینه ادامه بدهد.
دنبال کردن ورزش تا دانشگاه
با آنکه علاقه زیادی به ورزش داشت، به هنرستان تربیتبدنی نرفت و رشته طراحی دوخت را برای ادامه تحصیل در دبیرستان انتخاب کرد. او با دلخوریای که از صدایش پیداست، میگوید: خانوادهام معتقدند که از ورزش نمیتوان درآمد کسب کرد. به همیندلیل هنرستان را انتخاب کردم، اما در کلاس، همه هوش و حواسم پی فوتبال بود.
این جوان محله سیدی میگوید: از معلمهایم اجازه میگرفتم و از کلاس خارج میشدم. کلاس ادامه داشت و همه درگیر درس و بحث بودند، اما من با دوستانم در حیاط مدرسه فوتبال بازی میکردم. چون عشقم فوتبال بود، درسهایم را در حد اینکه به پایه بالاتری بروم میخواندم.
بااینحال ریحانه، خیاطی و طراحی را دوست داشت و دوختودوز را برای دوری از لحظههای پراسترس و افسردگیاش انجام میداد؛ «قصد ادامه تحصیل در رشته طراحی دوخت را ندارم. همین که گاهی برای کسب آرامش پشت چرخ خیاطی مینشینم، کافی است. میخواهم در رشته تربیت بدنی ادامه تحصیل بدهم. برای همین کتابهای این رشته را گرفتهام و مشغول درسخواندن هستم تا بتوانم سال آینده در کنکور شرکت کنم.»
فوتبال یا فوتسال؟
ریحانه گاهی فوتبال بازی میکند و گاهی فوتسال. از او میپرسم کدامیک برایش جذابیت دارد؟ کمی تأمل میکند و در ادامه میگوید: فوتبال هیجان زیادی دارد و انتخاب اولم است. هیجانی که در این رشته هست، فکر نمیکنم در رشته دیگری باشد.
از نظر خیلیها فوتبال جذابترین رشته ورزشی در دنیاست، ولی از نظر من فوتسال هم جذابیتهای خاص خودش را دارد. از سویی خانوادهها به خاطر اینکه دخترشان در محیطی سرپوشیده بازی میکند، بیشتر تمایل دارند که فرزندشان در این زمینه فعالیت کند.
من که هر روز در زمین تمرین میکردم، باید مینشستم و با پای شکسته به بازی دیگر دوستانم نگاه میکردم. روزهای سختی بود
کریمی هنوز در ذهنش فوتبال و فوتسال را مقایسه میکند؛ باتوجه به محدودیتهایی که بانوان برای بازی در رشته فوتبال دارند، فوتسال برایشان راحتتر است. میتوانیم راحت برویم سالن و تمرینات بدنسازی و توپی انجام دهیم. کم نیستند دخترانی که به فوتبال علاقه دارند، اما بهدلیل محدودیتهایی مثل دوری راه از زمین چمن مناسب به فوتسال روی میآورند. البته این را بگویم که این روزها تیم فوتسال بانوان کشورمان در سطح آسیا و بینالمللی مطرح است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
نیاز نیست مثل پسرها باشم
نه رفتاری پسرانه دارد و نه تیپ ظاهری و صحبتکردنش پسرانه است. وقتی موضوع را با او درمیان میگذارم، میگوید: اوایل تصور میکردم که باید رفتار پسرانه داشته باشم. اما بهمرور زمان متوجه شدم که باید خودم باشم. یک دختر که فوتبال دوست دارد.
او معتقد است که در ورزش فوتبال، بانوان کمتر دیده میشوند و زمینه بازی برایشان کمتر فراهم است، درحالیکه اگر شرایطش مهیا شود، استعدادهای بسیاری در شهر وجود دارد.
ریحانه کریمی میگوید: من نتوانستم در آن دورانی که وقتش بود، رشد کنم و استعدادم بهخوبی شناخته نشد. دوره سنی برای یک ورزشکار خیلی مهم است و اینکه در سن کودکی کسی استعدادتان را شناسایی کند.
آرزوی ریحانه این است که میتوانست در تیمهای لیگ دسته یک بازی کند. با لبخندی که امید در آن موج میزند، میگوید: شاید کمی دیر باشد، اما تلاشم را میکنم تا بتوانم تیم را به لیگ دسته یک ببرم. این روزها بهعنوان دستیار مربی فعالیت میکنم. میدانم که میتوانم در مقام مربی، شاگردان خوبی پرورش بدهم.
* این گزارش سهشنبه ۶ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۲ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.